کل نماهای صفحه
۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه
برخورد با اقلیت دینی ایران،بدون درنظرگرفت عواقب آن
مثل روز روشن است با عنوانی که روحانیون انقلابی برای فرم حکومتی خود از بدو شروع استبداد دینی برگزیدند (جمهوری اسلامی) به هیچ اقلیتی اجازه نخواهند داد تا بطورآزادانه به فعالیت دینی برای اقلیت خود بپردازد.
درچند سال اخیر که میزان نارضایتی مردم ازوضعیت سیاسی ،اقتصادی ونقض حقوق بشردرایران به بالاترین حد خود رسیده ورژیم برای برخورد با هر صدای مخالفی هیچ حدومرزی نگذاشته ؛ دیگراندیشان دینی ایرانی نیزبا شدیترین برخوردها از طرف نیروهای امنیتی مواجه شده اند بطوریکه هیچ اندیشهٔ از عواقب این برخوردها تدبیر نشده است.بطوری که این برخوردها باعث تحریک افراطیون دینی دیگر شده ، تا آنجا که یک کشیش (تری جونز) تصمیم به سوزاندن قرآن می گیرد که با واکنش ومخالفت مقامات آمریکای صرفه نظر می کند. ولی این بار بدلیل دستگیری یک کشیش پروتستان ایرانی(یوسف ندرخانی) که ۳۳ سال سن دارد و دراکتبر سال ۲۰۰۹ میلادی، در ایران بازداشت شد و او در ۱۹ سالگی دین خود را از اسلام به مسیحیت تغییر داده و گفته شده است که به دلیل خودداری از بازگشت به دین اسلام با مجازات اعدام روبروست دوباره تصمیم به سوزاندن قرآن گرفته وآن را عملی کرده.
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/04/120429_l25_u14_quran_burning_jones.shtml
کلیسای ایران ازبدو شکل گیری مورد فشار و سختگیری های زیاد از سوی مامورین امنیتی کشور بوده که این فشارها در سال ۸۵ به صورت دستگیری و بازداشت اعضای ارشد و کشیشان این کلیسا و بازجویی و احضار اعضای کلیسا در شهرهای رشت و تهران و کرج بروز نمود و منجر به تشکیل پرونده های قضایی با اتهاماتی نظیر اقدام علیه امنیت ملی و توهین به مقدسات برای اعضا شد که اعضا با سپردن وثایق و ضمانت از بازداشت خارج شدند و پرونده های مذکور همچنان مفتوح بوده و فقط برای بعضی از اعضا احکامی بصورت حبس های یکساله تا پنج ساله تعزیری و تعلیقی صادر شده است . شدید ترین حکم صادر شده دراین سالهابرای کشیش یوسف ندرخانی کشیش کلیسای رشت میباشد که بالغ بر دوسال است که در زندان سر میبرد ،حکم صادره برای ایشان اعدام به جرم ارتداد است این روند ادامه یافت تا در سال ۱۳۸۸وپس از انتخابات ریاست جمهوری و همزمان با ایام کریسمس فشارها به اوج خود رسیده و مجددا کشیشان و اعضای ارشد کلیسا مورد هجوم و دستگیری قرار گرفتند اینبار علاوه بر کلیساهای رشت و تهران و کرج کلیسای ایران در شیرازوبندر انزلی نیز مورد هجوم نیروهای امنیتی حکومت قرار گرفت و اعضا کلیساها دستگیر و مورد بازجویی قرار گرفتند . موج و شدت فشارها تا حدی بود که نیروهای امنیتی حکومت حتی برای ارعاب و دستگیری اعضا کلیسا اقدام به یورش به حریم کلیساهای خانگی و ضرب و شتم و تهدیدو توهین به اعضا حاضر در جلسات نمودند از دیگر اقدامات رژیم حاکم در ایران برای غیر فعال نمودن و ریشه کن کردن کلیسای ایران جلو گیری از ادامه تحصیل فرزندان تعدادی از اعضا کلیسا در رشت خصوصا فرزندان کشیش ندرخانی بوده است.
این روند برای دیگر اقلیتها ی دینی ایران نیزدرجریان است بطوری که هفت تن از رهبران اقلیت بهائی ایران را در دادگاه در تهران متهم به جاسوسی برای اسرائیل، انگیزه تبعیض مذهبی وتبلیغ علیه جمهوری اسلامی و ارتکاب جرایم مذهبی،بدون داشتن حق وکیل وناظر در دادگاه محکم شدند.
وحتی دراویش نیز ازاین برخوردها درامان نبودند بطوریکه درسال ۸۴ می توان حداقل به بیش از ۳۰۰ مورد از این گونه فشار ها اشاره کرد ، مثلا فشارهایی بعد از تخریب حسینیه قم ، حسینیه بروجرد ، جلوگیری از دفن اموات در مزار سلطانی بیدخت ، دستگیری و محاکمه و ابطال پروانه وکلات وکلای دراویش گنابادی ، محاکمه دسته جمعی دراویش ، احضار های تلفنی دراویش از طرف نیروهای امینتی و غیره که در هر کدام از این واقعه ها چندین تن از دروایش گنابادی بازداشت به زندان انداخته شدند.
باید به عرض خامنه ای برسانیم که این رژیم با این نوع برخوردها با اقلیتهای دینی سرازناکجا آباد درمی آورد.وتا سرنگونی خامنه ای ومراجع ازحاکمیت وظلم درایران، آقایان هیچ جای درمیان اقلیت دینی ایران ندارند ونخواهند داشت.
درچند سال اخیر که میزان نارضایتی مردم ازوضعیت سیاسی ،اقتصادی ونقض حقوق بشردرایران به بالاترین حد خود رسیده ورژیم برای برخورد با هر صدای مخالفی هیچ حدومرزی نگذاشته ؛ دیگراندیشان دینی ایرانی نیزبا شدیترین برخوردها از طرف نیروهای امنیتی مواجه شده اند بطوریکه هیچ اندیشهٔ از عواقب این برخوردها تدبیر نشده است.بطوری که این برخوردها باعث تحریک افراطیون دینی دیگر شده ، تا آنجا که یک کشیش (تری جونز) تصمیم به سوزاندن قرآن می گیرد که با واکنش ومخالفت مقامات آمریکای صرفه نظر می کند. ولی این بار بدلیل دستگیری یک کشیش پروتستان ایرانی(یوسف ندرخانی) که ۳۳ سال سن دارد و دراکتبر سال ۲۰۰۹ میلادی، در ایران بازداشت شد و او در ۱۹ سالگی دین خود را از اسلام به مسیحیت تغییر داده و گفته شده است که به دلیل خودداری از بازگشت به دین اسلام با مجازات اعدام روبروست دوباره تصمیم به سوزاندن قرآن گرفته وآن را عملی کرده.
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/04/120429_l25_u14_quran_burning_jones.shtml
کلیسای ایران ازبدو شکل گیری مورد فشار و سختگیری های زیاد از سوی مامورین امنیتی کشور بوده که این فشارها در سال ۸۵ به صورت دستگیری و بازداشت اعضای ارشد و کشیشان این کلیسا و بازجویی و احضار اعضای کلیسا در شهرهای رشت و تهران و کرج بروز نمود و منجر به تشکیل پرونده های قضایی با اتهاماتی نظیر اقدام علیه امنیت ملی و توهین به مقدسات برای اعضا شد که اعضا با سپردن وثایق و ضمانت از بازداشت خارج شدند و پرونده های مذکور همچنان مفتوح بوده و فقط برای بعضی از اعضا احکامی بصورت حبس های یکساله تا پنج ساله تعزیری و تعلیقی صادر شده است . شدید ترین حکم صادر شده دراین سالهابرای کشیش یوسف ندرخانی کشیش کلیسای رشت میباشد که بالغ بر دوسال است که در زندان سر میبرد ،حکم صادره برای ایشان اعدام به جرم ارتداد است این روند ادامه یافت تا در سال ۱۳۸۸وپس از انتخابات ریاست جمهوری و همزمان با ایام کریسمس فشارها به اوج خود رسیده و مجددا کشیشان و اعضای ارشد کلیسا مورد هجوم و دستگیری قرار گرفتند اینبار علاوه بر کلیساهای رشت و تهران و کرج کلیسای ایران در شیرازوبندر انزلی نیز مورد هجوم نیروهای امنیتی حکومت قرار گرفت و اعضا کلیساها دستگیر و مورد بازجویی قرار گرفتند . موج و شدت فشارها تا حدی بود که نیروهای امنیتی حکومت حتی برای ارعاب و دستگیری اعضا کلیسا اقدام به یورش به حریم کلیساهای خانگی و ضرب و شتم و تهدیدو توهین به اعضا حاضر در جلسات نمودند از دیگر اقدامات رژیم حاکم در ایران برای غیر فعال نمودن و ریشه کن کردن کلیسای ایران جلو گیری از ادامه تحصیل فرزندان تعدادی از اعضا کلیسا در رشت خصوصا فرزندان کشیش ندرخانی بوده است.
این روند برای دیگر اقلیتها ی دینی ایران نیزدرجریان است بطوری که هفت تن از رهبران اقلیت بهائی ایران را در دادگاه در تهران متهم به جاسوسی برای اسرائیل، انگیزه تبعیض مذهبی وتبلیغ علیه جمهوری اسلامی و ارتکاب جرایم مذهبی،بدون داشتن حق وکیل وناظر در دادگاه محکم شدند.
وحتی دراویش نیز ازاین برخوردها درامان نبودند بطوریکه درسال ۸۴ می توان حداقل به بیش از ۳۰۰ مورد از این گونه فشار ها اشاره کرد ، مثلا فشارهایی بعد از تخریب حسینیه قم ، حسینیه بروجرد ، جلوگیری از دفن اموات در مزار سلطانی بیدخت ، دستگیری و محاکمه و ابطال پروانه وکلات وکلای دراویش گنابادی ، محاکمه دسته جمعی دراویش ، احضار های تلفنی دراویش از طرف نیروهای امینتی و غیره که در هر کدام از این واقعه ها چندین تن از دروایش گنابادی بازداشت به زندان انداخته شدند.
باید به عرض خامنه ای برسانیم که این رژیم با این نوع برخوردها با اقلیتهای دینی سرازناکجا آباد درمی آورد.وتا سرنگونی خامنه ای ومراجع ازحاکمیت وظلم درایران، آقایان هیچ جای درمیان اقلیت دینی ایران ندارند ونخواهند داشت.
۱۳۹۱ اردیبهشت ۸, جمعه
چهری واقعی حکومت دینی وپیروانش
زنده به گور کردن جوان معترض سوری توسط نیروهای امنیتی اسد+۱۸،وحمایت سگ م...... خامنه ای از اسد.
http://enghelabe-eslami.com/%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/13123-2012-04-26-15-41-31.html
آغاز دور جدید طرح امنیت اخلاقی؛ گشت های موتور سوار برای برخورد با بدحجابی
بازهم رژیم استبداد دینی دیواری کوتاه تراززنان ندیده وبا برپایی دوبارهٔ سناروی برخورد با بدحجابی وراه اندازی گشت عفاف، میخواهد ترس ووحشت واقتدارگری خود را به ثبات برساند.
بنا به گزارش بی بی سی فرمانده نیروی انتظامی تهران اعلام کرده که پلیس طرح برخورد با "بد پوششی" را آغاز می کند و نیروهای پلیس با استقرار در سطح شهر تهران با افرادی که به زعم آنها وضعیت پوشش مناسبی ندارند، برخورد می کنند.
سرتیپ حسین ساجدی نیا به خبرنگاران گفته که طرح برخورد با "بدپوششی" در دو بخش انجام می شود یک بخش مربوط به "تولید کنندگان و واردکنندگان غیرمجاز لباس و دیگری مربوط به "مصرف کنندگان" است و با آغاز طرح "تمامی مراکز تولیدی و توزیعی البسه در شهر تهران شناسایی شده و هشدارهای لازم در این باره به آنها داده می شود."
این نوع برخوردها تازگی ندارد، وتا این رژیم استبدادی پابرجاست ادامه خواهد داشت ، نکته اینجاست که آیا درشرایط حال حاضر ایران که مردم ازفشاراقتصادی ومعیشتی درحال دست وپا زدن هستند، تا جای که شرایط موجود را با زمان جنگ هم نمی شود مقایسه کرد؛ میشود آقایان روحانی بیشتر ازاین که بفکر حجاب بانوان باشند ، بفکرجیب مردم بیکار ووضعیت اسفبارجامعه وپایه مال شدن حقوق واقعی مردم باشند؟
با شرایط اسفباراقتصادی که ایران به سرمیبرد، مطمئناً برای بانوانی که بقول آقایان بد حجاب هستند مبالغ سنگینی خواهند برید ، تا شاید به این وسیله هم هذینه ها را جبران کنند وهم ترس ووحشتی درمیان جامعه اضافه. این درحالیست که امنیت اخلاقی اسلامی را دوهفته پیش دیپلمات صادراتی این رژیم بعلت دست زدن به دختران زیرسن (اختلاف فرهنگی) دراستخر، که موجب اخراج او ازبرزیل ورسوایی سفارت جمهوری ولایت فقیهٔ شد به معنای واقعی به اجراع میرساند.
همزمان با برپایی این گشتها وبرخورد با شیرزنان ایران بعنوان بد حجاب وتحقیرآنان درخیابان ،نسرین ستوده ونرگس محمدی یکی به عنوان کاندیدای جائزه مدافع حقوق بشربین الملل؛ ومحکوم کردن دستگیری نرگس محمدی بعنوان روزنامه نگار ازطرف گزارش گران بدون مرزاعلام شدندhttp://www.rsf-persan.org/article17209.html؛واین نشان ازلیاقت واستقامت بانوان ایران را دارد برای بدست آوردن حق برابری وگذاربه دموکراسی خواهی آنان.واین پیامی است برای رژیم استبداد دینی که دیگرهیچ سناروی تکراری (گشت وموتورسوارعفاف) نمی توان برارادهٔ بانوان ایران چیره شود.
بنا به گزارش بی بی سی فرمانده نیروی انتظامی تهران اعلام کرده که پلیس طرح برخورد با "بد پوششی" را آغاز می کند و نیروهای پلیس با استقرار در سطح شهر تهران با افرادی که به زعم آنها وضعیت پوشش مناسبی ندارند، برخورد می کنند.
سرتیپ حسین ساجدی نیا به خبرنگاران گفته که طرح برخورد با "بدپوششی" در دو بخش انجام می شود یک بخش مربوط به "تولید کنندگان و واردکنندگان غیرمجاز لباس و دیگری مربوط به "مصرف کنندگان" است و با آغاز طرح "تمامی مراکز تولیدی و توزیعی البسه در شهر تهران شناسایی شده و هشدارهای لازم در این باره به آنها داده می شود."
این نوع برخوردها تازگی ندارد، وتا این رژیم استبدادی پابرجاست ادامه خواهد داشت ، نکته اینجاست که آیا درشرایط حال حاضر ایران که مردم ازفشاراقتصادی ومعیشتی درحال دست وپا زدن هستند، تا جای که شرایط موجود را با زمان جنگ هم نمی شود مقایسه کرد؛ میشود آقایان روحانی بیشتر ازاین که بفکر حجاب بانوان باشند ، بفکرجیب مردم بیکار ووضعیت اسفبارجامعه وپایه مال شدن حقوق واقعی مردم باشند؟
با شرایط اسفباراقتصادی که ایران به سرمیبرد، مطمئناً برای بانوانی که بقول آقایان بد حجاب هستند مبالغ سنگینی خواهند برید ، تا شاید به این وسیله هم هذینه ها را جبران کنند وهم ترس ووحشتی درمیان جامعه اضافه. این درحالیست که امنیت اخلاقی اسلامی را دوهفته پیش دیپلمات صادراتی این رژیم بعلت دست زدن به دختران زیرسن (اختلاف فرهنگی) دراستخر، که موجب اخراج او ازبرزیل ورسوایی سفارت جمهوری ولایت فقیهٔ شد به معنای واقعی به اجراع میرساند.
همزمان با برپایی این گشتها وبرخورد با شیرزنان ایران بعنوان بد حجاب وتحقیرآنان درخیابان ،نسرین ستوده ونرگس محمدی یکی به عنوان کاندیدای جائزه مدافع حقوق بشربین الملل؛ ومحکوم کردن دستگیری نرگس محمدی بعنوان روزنامه نگار ازطرف گزارش گران بدون مرزاعلام شدندhttp://www.rsf-persan.org/article17209.html؛واین نشان ازلیاقت واستقامت بانوان ایران را دارد برای بدست آوردن حق برابری وگذاربه دموکراسی خواهی آنان.واین پیامی است برای رژیم استبداد دینی که دیگرهیچ سناروی تکراری (گشت وموتورسوارعفاف) نمی توان برارادهٔ بانوان ایران چیره شود.
۱۳۹۱ اردیبهشت ۷, پنجشنبه
زنان بزرگترین بازوی محرکه جنبش دمکراسی درایران
در حالی که در ایران و در شرایط کنونی، ما شاهد تصویب قوانین تبعیض آمیز علیه زنان در مجلس، پس راندن زنان از فعالیت های سیاسی به بهانه های مختلف، حذف تشکل های اجتماعی و سیاسی زنان و نیز رد صلاحیت بسیاری از نمایندگان زن برای حضور در انتخابات مجلس و فشار بر اکثر فعالان حقوق زنان و زندانی کردن آنها به دلیل مشارکت های سیاسی هستیم، خبرهای خوبی مبنی برکاندیدا شدن اسطوریهٔ مقاومت وایستادگی خانم نسرین ستوده هستیم.
ژنوء میشلن کالمی ـ ری، رئیس جمهور پیشین سویس که به تازگی به ریاست بنیاد مارتین انالز (Mارتین Eننالس) نیز منصوب شده، روز سهشنبه ۲۴ آوریل در یک کنفرانس مطبوعاتی در کاخ آینارد (Pالایس Eینارد) ژنو در کشور سویس اسامی نامزدهای دریافت جایزه مدافعان حقوق بشر این بنیاد در سال ۲۰۱۲ را اعلام کرد. این جایزه مهمترین جایزه جنبش حقوق بشر در سطح بین المللی است.
دراین اسامی اسم نسرین ستوده که درحال حاضربه اتهام (تبلیغ علیه نظام)، (تبانی و گردهمایی برای اقدام علیه امنیت ملی) و (عضویت در یک سازمان غیرقانونی) در حال گذراندن محکومیت ۱۱ سال زندان خود است. نسرین ستوده وکیل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر است که شیرین عبادی، گیرنده جایزه صلح نوبل، تاسیس کرده است. شیرین عبادی که هم اکنون در خارج از ایران در تبعید به سر می برد درباره ستوده می گوید: (او یکی از آخرین وکلای مدافع شجاع حقوق بشری است که برای دفاع از قربانیان موارد نقص حقوق بشر در ایران، تمام خطرات را به جان خریده است).
باید درشرایطی که ایران بسرمیبرد، زنان را بعنوان بازوی محرکی حرکت براندازی این رژیم استبداد دینی به رسمیت بشناسیم وهرچه بیشترآنها را درسیاستهای آینده ایران مشترک بدانیم، به وضوح می توان مشاهده کرد که در شرایط کنونی که امکان مشارکت آزادانه و امن در بافت سیاسی ایران از زنان ایران گرفته شده، بیشتر از گذشته تصویب انواع و اقسام قوانین تبعیض آمیز امکان پذیر خواهد بود. جایی که دولت و قوه ی قضائیه هر گونه فعالیت زنان را در هر حوزه ای جرم محسوب کرده و احکام زندان را برای آنها در نظر می گیرد نمی توان شاهد مشارکت سیاسی گسترده تمامی گروه های زنان بود و این مسئله به پیشبرد تغییرات صلح آمیز ضربه می زند. زیرا با توجه به نقش پررنگ زنان در پیش برد صلح، هرگونه حذف گروه های زنان از بستر سیاسی، رنگ و بوی خشونت را افزایش خواهد داد، از این روست که اهمیت و نقش کلیدی زنان در جنبش دموکراسی خواهی مردم نیز نباید از خاطر رود. به همین دلیل می توان گفت که در هر جنبش و هر گفتمانی که زنان نقش فعال و پویایی داشته باشند میزان اثرگذاری آن در پیشبرد صلح و برقراری دموکراسی و برابری جنسیتی نیز بیشتر خواهد شد و می توان به آینده ی دموکراسی در برقراری صلح در این کشورها امیدوار بود.
ژنوء میشلن کالمی ـ ری، رئیس جمهور پیشین سویس که به تازگی به ریاست بنیاد مارتین انالز (Mارتین Eننالس) نیز منصوب شده، روز سهشنبه ۲۴ آوریل در یک کنفرانس مطبوعاتی در کاخ آینارد (Pالایس Eینارد) ژنو در کشور سویس اسامی نامزدهای دریافت جایزه مدافعان حقوق بشر این بنیاد در سال ۲۰۱۲ را اعلام کرد. این جایزه مهمترین جایزه جنبش حقوق بشر در سطح بین المللی است.
دراین اسامی اسم نسرین ستوده که درحال حاضربه اتهام (تبلیغ علیه نظام)، (تبانی و گردهمایی برای اقدام علیه امنیت ملی) و (عضویت در یک سازمان غیرقانونی) در حال گذراندن محکومیت ۱۱ سال زندان خود است. نسرین ستوده وکیل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر است که شیرین عبادی، گیرنده جایزه صلح نوبل، تاسیس کرده است. شیرین عبادی که هم اکنون در خارج از ایران در تبعید به سر می برد درباره ستوده می گوید: (او یکی از آخرین وکلای مدافع شجاع حقوق بشری است که برای دفاع از قربانیان موارد نقص حقوق بشر در ایران، تمام خطرات را به جان خریده است).
باید درشرایطی که ایران بسرمیبرد، زنان را بعنوان بازوی محرکی حرکت براندازی این رژیم استبداد دینی به رسمیت بشناسیم وهرچه بیشترآنها را درسیاستهای آینده ایران مشترک بدانیم، به وضوح می توان مشاهده کرد که در شرایط کنونی که امکان مشارکت آزادانه و امن در بافت سیاسی ایران از زنان ایران گرفته شده، بیشتر از گذشته تصویب انواع و اقسام قوانین تبعیض آمیز امکان پذیر خواهد بود. جایی که دولت و قوه ی قضائیه هر گونه فعالیت زنان را در هر حوزه ای جرم محسوب کرده و احکام زندان را برای آنها در نظر می گیرد نمی توان شاهد مشارکت سیاسی گسترده تمامی گروه های زنان بود و این مسئله به پیشبرد تغییرات صلح آمیز ضربه می زند. زیرا با توجه به نقش پررنگ زنان در پیش برد صلح، هرگونه حذف گروه های زنان از بستر سیاسی، رنگ و بوی خشونت را افزایش خواهد داد، از این روست که اهمیت و نقش کلیدی زنان در جنبش دموکراسی خواهی مردم نیز نباید از خاطر رود. به همین دلیل می توان گفت که در هر جنبش و هر گفتمانی که زنان نقش فعال و پویایی داشته باشند میزان اثرگذاری آن در پیشبرد صلح و برقراری دموکراسی و برابری جنسیتی نیز بیشتر خواهد شد و می توان به آینده ی دموکراسی در برقراری صلح در این کشورها امیدوار بود.
۱۳۹۱ اردیبهشت ۶, چهارشنبه
تهدید روزافزون انحطاط اخلاقی درجامعه ایران تا سلاح اتمی
تهدید روزافزون انحطاط اخلاقی درجامعه ایران تا سلاح اتمی
اگرنگاهی گذرا به همین آماربی حساب وکتاب مسئولین ازافزایش ناهنجاریهای جامعه بکنید ،شاهد بالا رفتن وحشتناک آمار فقر، بیکاری ،دروغ ،مصرف موادمخدر، فحشا ،خشونت و........خواهید بود.ناهنجاریهايی که ذکرشد در ديگر جوامع نيز به چشم می خورند اما اين ناهنجاریها در ايران درعرض چند سال اخیرسیر صعودی دارند و هیچ برنامه و سياستی نيز برای کاهش آنها به چشم نمی خورد.
ازفساد اقتصادی و سوء استفاده از قدرت که بخش جدايی ناپذير از رفتار و منش مقامات رژیم دیکتاتوری تبديل شده گرفته تا اختلاس، واگذاری اموال دولتی به درگاه ولايت، اختصاص طرحهای بزرگ اقتصادی به نظاميان ومقامات امنيتی.
افزایش آمارمصرف مواد مخدردرجامعه پيامد و کارکردی بجز بيکاری و فروپاشی خانواده و در پی آن تضعيف پيوندهای اجتماعی و کاهش سرمايهٔ اجتماعی ندارد.وافزایش روزافزون آن درهرجامعه موجب جهت گيری جامعه به سوی سقوط را بيان می کند.بر اساس آمارهای دولتی ميان دو تا هفت ميليون نفر معتاد در ايران وجود دارد واعتياد حتی به کودکان مدارس راهنمايی نيز گسترش يافته است.
افزایش مراجعه به پلیس وعدم رعایت قانون یکی دیگراز این ناهنجاریها ست که کم کم درهرخانواده ای به امری عادی وروزمره تبدیل شده،بطوریکه اکثر اين پروندهها مربوط می شوند به جرائم مواد مخدر، صدور چک بلا محل، تخلف در ثبت اسناد و املاک، قولنامهها، ثبت شرکتها، ماليات، و امور اقتصادی و امنيتی، نزاع و درگيری.
بیکاری وفقرکه دومقوله جدای ناپذیرهستند باعث افزایش دزدی وفحشا درجامعه میشود.درچند سال اخیر به لطف رژیم ولایت فقیه امام زمانی، آماربیکاری وافزایش خط فقردرجامعه روزبه روز بالا میرود وشاهد کاهش سن ازدواج درجامعه هستیم که نشانه بارزفروپاشی کانون خانواده هاست، خانواده هایی که زیرفشار معیشتی وگرانی وبیکاری راضی به ازدواج دختران زیرسن میشوند.وبنا به آمارخود دستگاه فاسد رژیم سن روسپیگری از ۳۰ سال به ۱۵ سال رسیده که این اعلام خطریست برای افزایش بیماری اچ ای وی،این بیماری با توجه به وسعت وجمعیت جوانی که ایران دارد و وضعیت سنی روسپیگری که درپیش روست ؛نشان ازشرایط چراغ قرمزدرسطح کشوردارد.
دراین شرایطی است که تازه حداد عادل نشانه های گرانی را ازهمسرش میشنود ویا مکارم شیرازی نگرانی خود را با اعلام نشدن نرخ واقعی تورم از طرف دولت بیان می کند؛ درصورتیکه برای همگان روشن است که هیچ یک از آمار ارائه شده در این رژیم اززمان شکل گیری تا به امروز صحت نداشته وندارد. وهمهٔ آمارها بنا به مصلحت باید بالا یا پایین اعلام شود ویا بقول ولی امر مسلمین از کش دادن بعضی مسائل باید جلوگیری کرد..
در کشوری که رهبر معنویش ولی امرمسلمین؛ افزایش آماردراختلاس ،دزدی ، دروغ ، بیکاری ، تورم ،تاراج بیت المال ، سرکوب مردم وهرصدای منتقدی را امری کش ندادنی می داند؛ فکربدست آوردن بمب اتم توسط این رهبر را نیز نباید امری دوراز ذهن دانست.
اگرنگاهی گذرا به همین آماربی حساب وکتاب مسئولین ازافزایش ناهنجاریهای جامعه بکنید ،شاهد بالا رفتن وحشتناک آمار فقر، بیکاری ،دروغ ،مصرف موادمخدر، فحشا ،خشونت و........خواهید بود.ناهنجاریهايی که ذکرشد در ديگر جوامع نيز به چشم می خورند اما اين ناهنجاریها در ايران درعرض چند سال اخیرسیر صعودی دارند و هیچ برنامه و سياستی نيز برای کاهش آنها به چشم نمی خورد.
ازفساد اقتصادی و سوء استفاده از قدرت که بخش جدايی ناپذير از رفتار و منش مقامات رژیم دیکتاتوری تبديل شده گرفته تا اختلاس، واگذاری اموال دولتی به درگاه ولايت، اختصاص طرحهای بزرگ اقتصادی به نظاميان ومقامات امنيتی.
افزایش آمارمصرف مواد مخدردرجامعه پيامد و کارکردی بجز بيکاری و فروپاشی خانواده و در پی آن تضعيف پيوندهای اجتماعی و کاهش سرمايهٔ اجتماعی ندارد.وافزایش روزافزون آن درهرجامعه موجب جهت گيری جامعه به سوی سقوط را بيان می کند.بر اساس آمارهای دولتی ميان دو تا هفت ميليون نفر معتاد در ايران وجود دارد واعتياد حتی به کودکان مدارس راهنمايی نيز گسترش يافته است.
افزایش مراجعه به پلیس وعدم رعایت قانون یکی دیگراز این ناهنجاریها ست که کم کم درهرخانواده ای به امری عادی وروزمره تبدیل شده،بطوریکه اکثر اين پروندهها مربوط می شوند به جرائم مواد مخدر، صدور چک بلا محل، تخلف در ثبت اسناد و املاک، قولنامهها، ثبت شرکتها، ماليات، و امور اقتصادی و امنيتی، نزاع و درگيری.
بیکاری وفقرکه دومقوله جدای ناپذیرهستند باعث افزایش دزدی وفحشا درجامعه میشود.درچند سال اخیر به لطف رژیم ولایت فقیه امام زمانی، آماربیکاری وافزایش خط فقردرجامعه روزبه روز بالا میرود وشاهد کاهش سن ازدواج درجامعه هستیم که نشانه بارزفروپاشی کانون خانواده هاست، خانواده هایی که زیرفشار معیشتی وگرانی وبیکاری راضی به ازدواج دختران زیرسن میشوند.وبنا به آمارخود دستگاه فاسد رژیم سن روسپیگری از ۳۰ سال به ۱۵ سال رسیده که این اعلام خطریست برای افزایش بیماری اچ ای وی،این بیماری با توجه به وسعت وجمعیت جوانی که ایران دارد و وضعیت سنی روسپیگری که درپیش روست ؛نشان ازشرایط چراغ قرمزدرسطح کشوردارد.
دراین شرایطی است که تازه حداد عادل نشانه های گرانی را ازهمسرش میشنود ویا مکارم شیرازی نگرانی خود را با اعلام نشدن نرخ واقعی تورم از طرف دولت بیان می کند؛ درصورتیکه برای همگان روشن است که هیچ یک از آمار ارائه شده در این رژیم اززمان شکل گیری تا به امروز صحت نداشته وندارد. وهمهٔ آمارها بنا به مصلحت باید بالا یا پایین اعلام شود ویا بقول ولی امر مسلمین از کش دادن بعضی مسائل باید جلوگیری کرد..
در کشوری که رهبر معنویش ولی امرمسلمین؛ افزایش آماردراختلاس ،دزدی ، دروغ ، بیکاری ، تورم ،تاراج بیت المال ، سرکوب مردم وهرصدای منتقدی را امری کش ندادنی می داند؛ فکربدست آوردن بمب اتم توسط این رهبر را نیز نباید امری دوراز ذهن دانست.
۱۳۹۱ اردیبهشت ۵, سهشنبه
افشای دیگربازجوی اطلاعات
روحالله زم در پنجمین نامه سرگشاده خود، هویت یک بازجو و مسوول بند ۲۰۹ در سالهای گذشته را برملا کرده است. به گفته زم، این فرد مسوول تعقیب و مراقبت وزارت اطلاعات و دستگیری مذاکره کنندگان هستهای نیز بوده است. زم مینویسد: «سید مصیب توکلی بنیزی بازجوی سفاک سابق. مسوول بند ۲۰۹ اوین تا زمان دستگیری من. مسوول ت.م. (تعقیب و مراقبت) وزارت اطلاعات، مسوول دستگیری تیم سابق مذاکره کنندگان هستهای و مسوول هزاران مورد نادانسته و ناگفته دیگر است.»
http://www.khodnevis.org/persian/%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C/%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B4%D8%B1-%D9%85%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D8%A7/17631-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%88%DB%8C%D8%AA-%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AC%D9%88-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%B1%D9%88%D8%AD%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B2%D9%85.html
http://www.khodnevis.org/persian/%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C/%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B4%D8%B1-%D9%85%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D8%A7/17631-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%88%DB%8C%D8%AA-%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AC%D9%88-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%B1%D9%88%D8%AD%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B2%D9%85.html
۱۳۹۱ اردیبهشت ۴, دوشنبه
اول ماه می برابربا ۱۱ اردیبهشت روزکارگر
چراهیچ تشکل سیاسی بمناسبت روزجهانی کارگراعلامهٔ ویا بیانیه صادر نمی کند؟هفت سال است که جلوی تجمع کارگران را به دلایل سیاسی یا همان مصلحت نظام معرف گرفته اند. گفته میشود طبق قانون اساسی این حق کارگران است تا خواسته های صنفی خود را بگوش مسئولان برسانند.مثل روزروش است دراین بحران اقتصادی،سیاسی که دولت درآن بسرمیبرد وبا اختلافی که بین دولت ومجلس افتاده ،تا جایی که پای سفارش خامنه ای برای تصویب لایحه بوجه سال ۹۱ کشیده میشود،وروزانه شاهد اخراج هزاران کارگرازکارخانه ها هستیم چنین اجازهٔ داده نمی شود.پس بهترنیست تا فرارسیدن آن روز بفکرارسال بیانیه ای برای تجمع همگانی از طرف تمام اصناف ومشاغل باشیم.تا ازاین طریق به حداقل خواسته این قشرزحمتکش جامعه ایران رسیدگی شود.
اگرجنبش سبزویا تشکلات سیاسی واپوزیسیون خود را ازتمام اقشار جامعه ایران میداند ومیخواهند برای براندازی ویا بقول خودشان گذار به دموکراسی درایران راه کاری نشان دهند،باید ازهمین روز ۱۱ اردیبهشت شروع کنند.وبا استفاده از تمام توان ونیروی خود در داخل کشوربرای آگاهی مردم ازفعالیت وکوشش اپوزیسیون برای مقابل با رژیم فاسد دینی بیانیه ای صادرکنند،تا بگوش خامنه ای ترسو برسد،سالی را که بنام حمایت ازکاروتولید وسرمایه ملی مینامد،کشکی بیش نیست.وهیچ ارزشی درقشرزحمتکش جامعه کارگرندارد.
برای رساندن صدای اعتراض کارگران زحمتکشمان بگوش خامنه ای،باید روزدوشنبه برابر با ۱۱ اردیبهشت را تمام مغازه ها ازهرصنفی وکارگران درهرکارخانه ای دست ازکاربکشند واین روزرا بعنوان روزاعتراض کارگران به سیاستهای بی خردانه رژیم دروغگو بنامند،تا مشروعیت نظام فاسد دینی بیشترزیرسوال رود وخامنه ای وپیروانش بدانند هیچ جایگاهی در بین مردم ندارند وروزبه روز تنها ترخواهند شد، بمانند روزانتخابات باید روزجهانی کارگر را، تحریم ازهرنوع تولید وفعالیتی اعلام کنیم.
اشتراک در:
پستها (Atom)