بعد ازگذشت ۳۳ سال ازعمراستبداد دینی ، حاکمیت با زوروتزویرودروغ سعی کرده ولایت فقیه را بمانند بتی ساخته که همه گان باید از آن حرف شنوی داشته وهیچ کس درهرمقام ومنصبی حق انتقاد از او را نداشته باشد ؛وظیفه ماست تا مردمی راکه سرشان را در برف کرده اند بیرون بکشانیم تا چهره واقعی حکومتی که برپایه دین بنا شده وتمام ناکامیهای خود درهرعرصهٔ را زیرسایه دین وولایت پنهان می کند برهنه کنیم تا بدانند که شخص خامنه ای مسئول اصلی است که مملکت را به لبهی پرتگاه کشانده واین استبداد دینی است که ایران را به ویرانی اقتصادی، صنعتی و فرهنگی کشانده.
حالا اشخاصی که ازبدو انقلاب سهمی داشته اند طرد میشوند وبه اتهامات متنوع که هیچ پایه واساسی ندارد ،زندانی وشکنجه.آقایانی که ازهرفرصتی برای نوشتن دریغ نمی کنند ،بطوریکه قدیانی بعد از نزدیک به سه سال حبس در مرخصی کوتاه مدتش دست به قلم میشود تا ظلمی را که به او وهم سنگرانش شده تاکید کند تا شاید خامنه ای مغزش تکانی بخورد وبخودش بیاید.حتی اودر دادگاه فرمایش به صراحت میگوید(خامنه ای طاغوت زمان است و من ۵۰ سال عمر خود را مبارزه نکرده ام که امروز او این گونه با خودکامگی سلطنت کند).
طی دو دهه گذشته بارها از سوی فعالان سیاسی نامه های سرگشاده ای به خامنه ای نوشته شده است، نامه هایی که نویسندگان آن سرنوشت مشابه و یکسانی یافته اند. حبس وطرد وممنوعیت قلم وفعالیت سیاسی.
اما بازهم نویسندگان جدیدی به جنبش نامه نگاری افزوده شده است تا آنجا که محمد نوری زاد، نویسنده دفاع مقدس که ماه ها طعم تلخ انفرادی را کشیده است، نهضت نامه نویسی به رهبری را آغاز کرد. او که در بیست و دو نامه به رهبری همه مسایل و ناهنجاری های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را به قلم کشید، از مردم، علما، روزنامه نگاران و ... خواست که دست به قلم برده و مسایل خود را با رهبری در میان بگذارند.
محمد نوری زاد در آخرین گفت و گویی که انجام داده هم به فردی شدن حکومت پرداخته و با برشمردن همه ضعف ها و نابسامانی ها کشور ازخامنه ای پرسیده است که چرا سر نخ اداره همه امور کشور به شخص ایشان ختم می شود و درهرمسئله کوچک و بزرگی اعم ازفرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی باید نظر شخص وی اتخاد شود.
سیدمصطفی تاج زاده، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز از جمله زندانیان سیاسی است که در نامه ای به خامنه ای تصریح دارد عامل همه مشکلات و نابسامانی ها کشور شخص ایشان است و باید به اشتباهاتشان معترف باشند و در صدد جبران.
محمدرضا معتمد نیا هم که این روزها دراعتراض به حبس غیرقانونی رهبران جنبش سبز دست به اعتصاب غذا زده بود. او نیز خطابش را شخص خامنه ای می داند و ریشه همه ناهنجاری ها و قانون شکنی ها را شخص ایشان می داند.بطوریکه بمانند دیگران اتمام حجت می کند و می گوید که اینک شما بر سر یک دوراهی تاریخی قرار دارید، یک راه همسویی با اراده ملت و احترام به حق انتهاب آزادانه آنان بر سرنوشتشان است و انتخاب دیگر تقابل با ملتی است که طی ۱۵۰ سال گذشته خیزش و انقلاب را در مقابل حاکمیت فردی و تحمیل اراده سلطانی سامان داده و به سرانجام رسانده است؛ فرصت را دریابید چه بسا که در آینده با الزام ها روبرو شوید نه با انتخاب ها.
دکتر یزدی در ۸۱ سالگی هشدار می دهد که (ادامهٔ وضعیت کنونی، سرانجام این تغییر را بر کشور و نظام تحمیل خواهد کرد.اما کلید این کار دردست اوست. دردقیقهٔ۹۰هستیم. باید کاری کرد، قبل از آن که دیر شود).
دبیرکل نهضت آزادی ایران که برای اجرای حکم زندان به اوین فراخوانده شده است، تصریح می کند: (اگرخامنهای در دقیقهٔ ۹۰ مسیر و نتیجهٔ بازی را به نفع ملت و نظام عوض نکنند، آینده بسیار وحشتناک درانتظارایران خواهد بود).
با مروری بر نیت موسسان مجلس مشخص می شود که علت اصلی ازاصل ولایت فقیه برای جلوگیری از استبداد و تقویت اصل تفکیک قوا بود. اما به مرور با مطلقه کردن اختیارات فقیه تا آنجا پیش رفت که خامنه ای اختیاراتی هم ردیف با انبیا و ائمه وحتی خدا برای خود قائل شد.
درچنین شرایطی که استبداد دینی درتمامی عرصه های حاکمیت نفوذ کرده ،وظیفه هر شهروند آگاهی رسانی نسبت به پیامدهای این روند خطر ناک در آینده سیاسی کشور است.کشوری که در زیرسایه دین وبرسرکار گماشتن مدیران بی لیاقت به رکود اقتصادی، گرانی های بیشتر، انحطاط ارزش های اخلاقی، تحریم های بین المللی و انزوای کامل جهانی کشیده شده. باید در شبکه های اجتماعی، مجمع های کوچک خانواده و دوستان، فضای مجازی و ... آنقدر از استبداد دینی گفته شود تا بنای دیکتاتور واستبداد دینی فرو ریزد و با برگزاری انتخابات آزاد اداره امور کشور به دست لایقان ودلسوزان کشور افتد.
حال سوال این است :با توجه به حمایت همه جانبه خامنه ای ازجنایات اسد وبرخوردی که با مخالفان خود دارد ،آیا این راهی که این جنبش درپیش گرفته ،بجای میرسد ؟ وخامنه ای به نصایح وهشدارهای عده ای که زمانی درهمین سیستم جای داشته وحالا به آیندهٔ وحشتناک اشاره می کنند توجه می کند؟ ویا ایران را به جای میکشاند که آرزوی دیرینه خیلی از کشورهای منطقه هست ؟
حالا اشخاصی که ازبدو انقلاب سهمی داشته اند طرد میشوند وبه اتهامات متنوع که هیچ پایه واساسی ندارد ،زندانی وشکنجه.آقایانی که ازهرفرصتی برای نوشتن دریغ نمی کنند ،بطوریکه قدیانی بعد از نزدیک به سه سال حبس در مرخصی کوتاه مدتش دست به قلم میشود تا ظلمی را که به او وهم سنگرانش شده تاکید کند تا شاید خامنه ای مغزش تکانی بخورد وبخودش بیاید.حتی اودر دادگاه فرمایش به صراحت میگوید(خامنه ای طاغوت زمان است و من ۵۰ سال عمر خود را مبارزه نکرده ام که امروز او این گونه با خودکامگی سلطنت کند).
طی دو دهه گذشته بارها از سوی فعالان سیاسی نامه های سرگشاده ای به خامنه ای نوشته شده است، نامه هایی که نویسندگان آن سرنوشت مشابه و یکسانی یافته اند. حبس وطرد وممنوعیت قلم وفعالیت سیاسی.
اما بازهم نویسندگان جدیدی به جنبش نامه نگاری افزوده شده است تا آنجا که محمد نوری زاد، نویسنده دفاع مقدس که ماه ها طعم تلخ انفرادی را کشیده است، نهضت نامه نویسی به رهبری را آغاز کرد. او که در بیست و دو نامه به رهبری همه مسایل و ناهنجاری های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را به قلم کشید، از مردم، علما، روزنامه نگاران و ... خواست که دست به قلم برده و مسایل خود را با رهبری در میان بگذارند.
محمد نوری زاد در آخرین گفت و گویی که انجام داده هم به فردی شدن حکومت پرداخته و با برشمردن همه ضعف ها و نابسامانی ها کشور ازخامنه ای پرسیده است که چرا سر نخ اداره همه امور کشور به شخص ایشان ختم می شود و درهرمسئله کوچک و بزرگی اعم ازفرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی باید نظر شخص وی اتخاد شود.
سیدمصطفی تاج زاده، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز از جمله زندانیان سیاسی است که در نامه ای به خامنه ای تصریح دارد عامل همه مشکلات و نابسامانی ها کشور شخص ایشان است و باید به اشتباهاتشان معترف باشند و در صدد جبران.
محمدرضا معتمد نیا هم که این روزها دراعتراض به حبس غیرقانونی رهبران جنبش سبز دست به اعتصاب غذا زده بود. او نیز خطابش را شخص خامنه ای می داند و ریشه همه ناهنجاری ها و قانون شکنی ها را شخص ایشان می داند.بطوریکه بمانند دیگران اتمام حجت می کند و می گوید که اینک شما بر سر یک دوراهی تاریخی قرار دارید، یک راه همسویی با اراده ملت و احترام به حق انتهاب آزادانه آنان بر سرنوشتشان است و انتخاب دیگر تقابل با ملتی است که طی ۱۵۰ سال گذشته خیزش و انقلاب را در مقابل حاکمیت فردی و تحمیل اراده سلطانی سامان داده و به سرانجام رسانده است؛ فرصت را دریابید چه بسا که در آینده با الزام ها روبرو شوید نه با انتخاب ها.
دکتر یزدی در ۸۱ سالگی هشدار می دهد که (ادامهٔ وضعیت کنونی، سرانجام این تغییر را بر کشور و نظام تحمیل خواهد کرد.اما کلید این کار دردست اوست. دردقیقهٔ۹۰هستیم. باید کاری کرد، قبل از آن که دیر شود).
دبیرکل نهضت آزادی ایران که برای اجرای حکم زندان به اوین فراخوانده شده است، تصریح می کند: (اگرخامنهای در دقیقهٔ ۹۰ مسیر و نتیجهٔ بازی را به نفع ملت و نظام عوض نکنند، آینده بسیار وحشتناک درانتظارایران خواهد بود).
با مروری بر نیت موسسان مجلس مشخص می شود که علت اصلی ازاصل ولایت فقیه برای جلوگیری از استبداد و تقویت اصل تفکیک قوا بود. اما به مرور با مطلقه کردن اختیارات فقیه تا آنجا پیش رفت که خامنه ای اختیاراتی هم ردیف با انبیا و ائمه وحتی خدا برای خود قائل شد.
درچنین شرایطی که استبداد دینی درتمامی عرصه های حاکمیت نفوذ کرده ،وظیفه هر شهروند آگاهی رسانی نسبت به پیامدهای این روند خطر ناک در آینده سیاسی کشور است.کشوری که در زیرسایه دین وبرسرکار گماشتن مدیران بی لیاقت به رکود اقتصادی، گرانی های بیشتر، انحطاط ارزش های اخلاقی، تحریم های بین المللی و انزوای کامل جهانی کشیده شده. باید در شبکه های اجتماعی، مجمع های کوچک خانواده و دوستان، فضای مجازی و ... آنقدر از استبداد دینی گفته شود تا بنای دیکتاتور واستبداد دینی فرو ریزد و با برگزاری انتخابات آزاد اداره امور کشور به دست لایقان ودلسوزان کشور افتد.
حال سوال این است :با توجه به حمایت همه جانبه خامنه ای ازجنایات اسد وبرخوردی که با مخالفان خود دارد ،آیا این راهی که این جنبش درپیش گرفته ،بجای میرسد ؟ وخامنه ای به نصایح وهشدارهای عده ای که زمانی درهمین سیستم جای داشته وحالا به آیندهٔ وحشتناک اشاره می کنند توجه می کند؟ ویا ایران را به جای میکشاند که آرزوی دیرینه خیلی از کشورهای منطقه هست ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر