تفاوت بزرگ این دودر یک نگاه سریع احترام به رأی مردم وانتخابی است که مردم کردند ، یعنی دراختیار گذاشتن حداقل حق شهروندی مردم با هرنظروعقیدهٔ. چیزی که مثلاً در سال ۵۷ بدنبالش بودند وبه دیکتاتوری واستبداد دینی ختم شد.
در ایران بر خلاف فرانسه نه تنها وظیفه تشکیل دولت بلکه تمام امور شخصی ملت در دست فردی قرار دارد که این فرد نه بر اساس رای ملت و نه برای مدت محدود بلکه بر اساس تعاریف دیگری چون داشتن صلاحیت مذهبی و احادیث وروایات دینی و به شکل دائمی بر مصدر رهبری مینشیند.بطوریکه حکم صادره ازطرف اونباید بدون هیچ مخالفتی اجراع شود ، واگرهم مخالفتی یا منتقدی باشد تا حد مرگ مجازات میشود.
سخن معروف خمینی که من دولت تعیین میکنم ومن به پشتوانه این ملت(جلادان) دولت تعیین میکنم! ازیادها نرفته .
درچنین کشوری رئیس جمهورنیزبا نظرشخص اوتعیین میشود، به طورکلی درتمامی اموردولتی ،اقتصادی ،فرهنگی ،هنری ،سیاسی ،قضای...... و حتی الباس پوشیدن مردان وزنان جامعه با نظرشخص خامنه ای اجراع میشود . که با مشخصات یک دیکتاتورکاملاً برابری دارد. که بدلیل مذهبی بودن به مراتب خطرناکتروجلادانه تر است.بطوریکه عواقب ویرانگراین مدل دیکتاتور را در تمامی عرصها ی کشورمیتوان مشاهد نمود.
رژیم استبداد دینی هرگز نیازی به مشروعیت مردمی در داخل احساس نمیکند و برایش مهم نیست که مردم راضی باشند یا نباشند چنین حاکمیتی فقط برای کسب مشروعیت در بعد سیاست خارجی نیاز به انتخابات دارد تا خود را نماینده مردم ایران معرفی کند.نکته مهم اینجاست، دراین مدل دیکتاتوری دینی درداخل کشور خود را نماینده خدا میداند و در جهان آزاد خود را نماینده مردم ایران.
درکشوربمانند فرانسه کسی جرأت نمی کند بگوید من دولت تعیین می کنم ، درصورتی که درایران رأی مردم در روز روشن دزدیده میشود ودر خیابانها از روی جوانان می گذرند وازپل پرتاب میشوند ودرجلوی چشم هزاران نفربه راحتی وفقط به خاطر داشتن حق شهروندی ورأی دادن آدم میکشند ، شکنجه وتجاوزمی کنند وبه صورت اشکار به مردم توهین میشود(میکروب، خس وخاشاک....).
وهزاران تفاوت که سرچشمه همهٔ آنها را قشر روحانیت ودخالت دین درسیاست میتوان یافت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر